Fear
Raymond Carver
Farsi:Yashar A. Sarami
ریموند کاروِر
ترس
ترس از ماشین پلیس که میپیچد.م
ترس از به خواب رفتن در شب. ز
ترس از نخوابیدن.م
ترس از برگشتنِ دوبارهی گذشتهها.م
ترس از حالا در حال پرواز.م
ترس از زنگهای پی در پی تلفن در مرداب شب.م
ترس از طوفانهای برقی.م
ترس از زنِ خدمتکاری که بر گونهاش لکهای دارد!م
ترس از سگی که به من گفتند گاز نمیگیرد.م
ترس از اضطراب!م
ترس از شناسایی جسدِ دوست مرده.م
ترس از بی پولی و ورشکستگی.م
ترس از زیادی، در حالی که مردم این را دیگر باور نمیکنند.م
ترس از پرونده های روانی.م
ترس از دیر یا زود رسیدن قبل از دیگران.م
ترس از دست خط بچههای خودم روی پاکتنامهها.ز
ترس از مرگ زود رس آنها که وای پیش از من ، و من احساس گناه کنم.م
ترس از زندگی با مادرم در روزهای پیریاش ، و روزهای پیری من.م
ترس از گه گیجهگی.م
ترس از امروز که با نوشتهای غمگین به پایان برسد.م
ترس از بیداری در غیاب ناگهانی تو .م
ترس از دوست نداشتن و دوست نداشتن به حد کافی.م
ترس از که دوست داشتن و نکند آنهایی را که دوستشان دارم مرگ آور باشند.م
ترس از مرگ.م
ترس از عمر زیادم
ترس از مردن.م
از من گفتن. م
__________________
1 comment:
با سلام
ترجمه زیبائی بود، وب سایتتان را لینک کردم در رادوار
موفق باشید
Post a Comment