Friday, February 23, 2007

Charles Olson



چارلز اولسون
فارسی: ياشار احد صارمی

" برو / پلی بساز ... "

برو
پلی بساز
از
ماسه
روی دريا

برو
نردبانی درست کن
از ماسه سوی بهشت

و يک راست برو پيش خدا و پايين بيا
هيچوقت

اهريمن - ۴

" خالی‌ام . پر خواهم شد"


" خودم را از تو پر خواهم کرد"

" خواهم کرد. تو
کسی هستی که من

حرفش را می‌زنم. " "تو مال منی،"
سنگ گفت،

سنگ باشکوه.

"بشنو دعايم را پدر..."


دعايم را بشنو پدر
بگذار فرشته اينجا
بگذار فرشته آنجا
بگذار فرشته همه جای من
بگذار فرشته بالا
بگذار فرشته در زير
بگذار فرشته هر چهار سو
بگذار فرشته قدم بزند
دور من





عشق گپ زدنِ ...

عشق گپ زدنِ
اعضاست
برای یک‌دیگر
در کسی
دیگر.


سودا دانیشماسی دیر ...

سِودا دانیشماسی‌دیر
‌اورگان لارین
بیر بیرلرینه
باشقا
بیریسینده.

n
I

او کسی که راه می‌رود کنار خانه‌اش در سرش
بهشت دارد او
کسی که راه می‌رود کنار خانه‌اش
در سرش بهشت دارد او کسی که راه می‌رود
کنار خانه‌اش در سرش .

iii

زن گفت هر یکشنبه می زند بیرون و می‌رود کوه

و این که کوه او را میگاید.

تنها شور و شعف زن در این بود.

هر روز هفته او تنها فرد خوشبخت قیبله.

و این توضیحش بود، از زبان خودش، که چرا و چگونه شد که او خیلی شاد بود.

از شعر دوشنبه ، ۲۶ نوامبر ۱۹۶۲. کتاب شعرهای ماکسیموس



No comments: